پدري در هنگام خواب صداي ناله اي را شنيد كنجكاو شد كه اين صدا از
كجاست ...
از خواب بيدار شد وبه دنبال صدا رفت ناگهان؛
ديد كه صدا از اتاق فرزندش، در اين نيمه ي شب مي آيد
به آرامي درب اتاق را باز كرد وكنار عزيز دلش نشست و او را درآغوش
گرفت واز علت بي خوابي وناله اش سوال كرد
پسر بچه گفت: بابا مربي مان سه روز پيش به ما درس داده وتكليف گفته
است ..
وفردا مي خواهد تكليف سه روز پيش را از ما سوال كند، از اينكه نتوانم
جواب درستي به معلمم بدهم بي خواب هستم ونگران ؛ پدر پسرش را
دلداري داد .
ولي انديشه اي بلند تمام وجودش را فرا گرفت ...
به اتاق خودش آمد و گريه كرد كه خدايا اين پسر از جواب دادن تكليف سه
روز قبل بي خواب شده است.
ولي من 50سال است كه مكلف شده ام و تو تكليف به من داده اي و فردا
اگر تكليف عمرم را از من بخواهي چگونه جواب تورا بدهم .
ذر حالي كه به اين راحتي خوابم مي برد . وهيچ بفكر فردا نيستم .
خدايا كمكمان كن .
منبع:ارسک فردا